سوخت های جانشین
چگونگی جایگزینی نفت با انواع سوختهای جانشین در بخش حمل و نقل جهانی
بررسی اثرات عوامل ژئوپولیتیکی بر مصرف نفت تا سال 2040
تحولات ژئوپولیتیک جهانی
این گزارش اثرات تحولات ژئوپولیتیک منتج به تغییرات در سیاستهای انرژی در بخش حمل و نقل و بر مصرف جهانی نفت را مورد بررسی قرار میدهد. برای روشن شدن نتایج، دو سناریو از احتمالات مورد انتظار ژئوپولیتیکی در مورد مصرف نفت در بلندمدت در بخش حمل و نقل ارائه میشود.
چگونگی تغییرات در نوع وسائل نقلیه، خودروها، هواپیماها، کشتیها و قطارهای مورد استفاده و همینطور نوع سوختی که این وسائل نقلیه مصرف میکنند – و همینطور کل مقدار انرژی که نیاز دارند – همگی به چندین عامل به شرح زیر وابسته هستند:
1- تحولات فنآوری
2- نگرانیهای مربوط به محیط زیست
3- مسائل اقتصادی
4- ملاحظات ژئوپلتیکی که منجر به تغییرات در سیاستهای انرژی میشود
اگرچه تمامی این عوامل مهم هستند اما رقابت ژئوپلتیکی قدرتهای بزرگ مهمترین تأثیرات را بر مقدار انرژی که در بخش حمل و نقل تا 2040 مصرف میشود خواهد داشت و همچنین بر مقدار سهم نفت از آن انرژی مصرفی مؤثر خواهد بود، زیرا که ژئوپلتیک عاملی است که خود بر سایر عوامل اثر خواهد داشت.
از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اعلام پایان رقابت بین ابرقدرتها در 1991، صحنة ژئوپلتیک جهانی نسبتاً بیخطر بوده است اما اینکه مسیر آینده چگونه خواهد بود ما بین طرفداران دو مکتب مهم روابط بینالملل تحت عنوان لیبرالیستها و رئالیستها مورد مناظره و مباحثه میباشد، بویژه با تغییرات و جابجایی قابل توجهی که در قدرت سیاسی و اقتصادی در سالهای اخیر از کشورهای دموکراتیک درغرب به رژیمهائی که بیشتر اقتدارگرا هستند بوقوع پیوسته است.
رئالیستها استدلال میکنند، چالشی که بین چین و متحدانش بر علیه آمریکا و متحدانش بوجود آمده است و برتری در رقابت فیمابین موضوعی است که فقط به زمان بستگی دارد و این تحول دیر یا زود رخ خواهد داد. در مقابل لیبرالها بر این باورند که نظام بینالمللی از نظر تاریخی تحت سلطة سیاست قدرت بوده است و این سیستم بتدریج توسط اشاعة اندیشة سیاسی و اقتصادی لیبرالی و فعالیت نهادهائی مانند سازمان ملل متحد، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی مهار گردیده است.
از اهمیت نفت در بخش حمل و نقل کاسته میشود
بخش حمل و نقل همواره تحت سیطره نفت قرار داشته است بطوریکه در سال 2010 بیش از 95% سوخت این بخش با استفاده از سوختهای متکی به نفت تأمین شده است و فقط حدود 5% سوخت این بخش با مصرف سوختهای دیگر صورت گرفته است. نمودار 1 درصد سهم هریک از سوختها را در کل سوخت مصرفی در بخش حمل و نقل را برای سال 2010 ارائه مینماید.
نمودار 1
سهم ازحمل و نقل جهانی بر مبنای سوخت 2010
قابل توجه است که حمل و نقل بخشی از اقتصاد ملی را تشکیل داده است که سوختهای جانشین نفت کمترین نفوذ و رخنه را در آن داشتهاند. امّا انتظار میرود در دهههای پیش رو گاز طبیعی و سوختهای زیستی در این بخش مهم فعالیت اقتصادی نفوذ بیشتری کرده و وضعیت فعلی را دچار دگرگونی سازند. اگرچه مصرف نفت همراه با رشد اقتصادی در آینده افزایش خواهد یافت امّا با توجه به بهبود کارائی سوخت، بویژه در مورد وسائل نقلیة شخصی، و همچنین اثرات مهمّ سوختهای دیگر، سرعت این افزایش آرام و معتدل خواهد بود. بنابراین، انتظار میرود که با پیشرفتهای فنآوری در سوختهای جانشین، بهبود فنآوریها برای مصرف کنندة نهائی و اشاعه و ایجاد زیرساختها برای سوختهای جانشین، موقعیت انحصاری سوختهای متکی به نفت در بخش حمل و نقل که شامل وسائل نقلیة سبک و سنگین، هواپیماها، کشتیها و قطارها میشود بطور قابل توجهی محدود و تضعیف شود. برای تبیین اثرات تحولات ژئوپولیتیکی بر مصرف نفت دو سناریو تحت عنوان سناریوی لیبرال و سناریوی رئالیست بشرح زیر ارائه میشود.
سناریوی لیبرال:
در یک جهان لیبرال، در جائیکه گرایش قدرتهای بزرگ در جهت همکاری در فضای اقتصادی، زیست محیطی و سیاسی میباشد، اقتصاد جهانی بسیار پویاتر از آن است که رئالیستها تصور میکنند زیرا که مبادلات هرچه بیشتر تجاری و علمی سهم قابل توجهی را در آهنگ رشد اقتصاد جهان و تقاضای نفت ایفا میکند. اقتصاد جهانی بین 2010 و 2040 بطور متوسط هر سال 8/3% رشد خواهد ...
...داشت و مصرف انرژی در بخش حمل و نقل به میزان 47% رشد داشته و به 71 میلیون بشکه معادل نفت در روز خواهد رسید. مصرف نفت در سال 2040 در این سناریو برابر با 5/82% از کل سوخت مصرفی در این بخش است که نشان دهندة 13% کاهش نسبت به سهم نفت در کل سوختها در سال 2010 میباشد (نمودار 2).
سوختهای حمل و نقل که متکی به نفت هستند مانند سوخت دیزل و بنزین تا سال 2040 سهم قابل ملاحظهای را از دست خواهند داد بطوریکه در سطح جهانی سهم این سوختها از 2/95% به 5/82% کاهش خواهد یافت.
نمودار 2
سهم از حمل و نقل جهانی بر مبنای سوخت سناریوی لیبرال 2040
تقاضا برای سوختهای متکی به نفت فقط 8/0 % در هر سال افزایش یافته از 48 میلیون بشکه در روز به 61 میلیون بشکه در روز خواهد رسید، در حالیکه سوختهای جانشین بطور متوسط هر سال 3/6% افزایش خواهند داشت. حمل و نقل تجاری در مقایسه با وسائل نقلیه سبک (LDVS) عمدتاً بدلیل بهبودی ضعیفتر و کمتر در شدت انرژی در وسائل نقلیة بزرگتر از موقعیت بهتر و مساعدتری برخوردار خواهند بود. زیربخشهائی که بیشتر فعالیت بینالمللی دارند (هوائی و کشتیرانی) از عملکرد قویتری نسبت به وسائط نقلیه سنگین و ریلی که فعالیت داخلی دارند برخوردار خواهند بود.
برندة بزرگ در بین سوختهای جانشین در بخش حمل و نقل در یک جهان لیبرال و نیز در یک جهان رئالیست (آنچنان که متعاقباً خواهیم دید) به احتمال قریب به یقین گاز طبیعی خواهد بود زیرا که نه تنها از طریق استفادة مستقیم بلکه بصورت غیرمستقیم از طریق GTL و CNG خودروها و قطارهای برقی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
با فرض اینکه گاز طبیعی تولیدکنندة یک سوم ( ) برق باشد، سهم گاز از مصرف جهانی سوخت در بخش حمل و نقل از 6/1% در2010 به 10% در سال2040 افزایش خواهد یافت در حالیکه سوختهای زیستی (Biofuels) سهم خود را فقط به دو برابر افزایش داده و از 5/2% به 5% در طی همین دورة زمانی خواهند رسانید. دلیل این امر آن است که سوختهای زیستی سنتی (نسل اول) بدلیل توجیه اقتصادی نامطلوب، آگاهیهای بیشتر زیست محیطی و مسائلی که در رابطه با انتخاب بین غذا و سوخت وجود دارد بالاجبار از معادله خارج میشوند. سهم برق در حمل و نقل بیش از سه برابر شده و به 3% در سال 2040 خواهد رسید امّا بیش از نیمی از این افزایش در حمل و نقل راه آهن (ریلی) خواهد بود و نه در بخش وسائط نقلیه سبک زیرا که اقتصاد خودروهای سبک برقی از وضعیت چندان مطلوبی برخوردار نیست.
سناریوی رئالیست: در سناریوی رئالیستها که نقش بیشتری برای عوامل ژئوپولیتیک قائل میشود یعنی وضعیتی که در آن روند جهانی شدن تضعیف شده و عقبگرد خواهد داشت، رشد اقتصادی در سطح جهانی تا سال 2040 به متوسط 3/3% در هر سال خواهد رسید در حالیکه مصرف انرژی در بخش حمل و نقل 31% افزایش یافته به 63 میلیون بشکه معادل نفت در روز خواهد رسید. سوختهای متکی به نفت در جهان رئالیستها بسیار شدیدتر از سناریوی لیبرالها تحت تأثیر منفی قرار خواهند گرفت بطوریکه 7/17% کاهش داشته و به سهم 5/77% در مقایسه با سناریوی لیبرال کاهش خواهد یافت. (نمودار 3)
نمودار 3
سهم از حمل و نقل جهانی بر مبنای سوخت سناریوی رئالیست 2040
در طی همین دوره زمانی، مصرف سوختهای متکی به نفت فقط بطور متوسط 2/0% در سال افزایش یافته و با افزایش 3 میلیون بشکه در روز به 51 میلیون بشکه در روز خواهد رسید در حالیکه سوختهای جانشین با نرخ سالانه 8/6% افزایش خواهند یافت زیرا که دولتها در این سناریو تلاش بیشتری خواهند کرد تا وابستگی خود به نفت را، بدلیل ملاحظات امنیت عرضه، کاهش دهند.
اگر بخاطر آهنگ آهستهتر توسعة اقتصادی در جهان رئالیست و قیمتهای نسبتاً پائینتر برای سوختهای متکی به نفت، منتج از رشد بیرمق مصرف نبود، این تغییر میتوانست بسیار شدیدتر و قابل توجهتر باشد. حمل و نقل تجاری به اندازهای که رئالیستها تصور کردهاند سهم بازار در جهان به دست نخواهد آورد زیرا که تولید کالاها ضربة شدیدتری نسبت به فروش وسائط نقلیه سبک متحمل میشود. وسائط نقلیة سنگین و حمل و نقل ریلی (قطارها) در مقایسه با بخش هوائی و کشتیرانی به دلیل حجم کمتر جریانات تجارت بینالمللی (بعنوان درصدی از تولید اقتصاد جهانی) عملکرد بهتری خواهد داشت.
اگرچه در سناریوی رئالیستها نیز گاز طبیعی همچنان بزرگترین برنده محسوب میشود، اما سایر سوختهای جانشین نیز نسبتاً از عملکرد خوبی برخوردار خواهند بود که دلیل آن حمایت و دستورالعملهای مساعد دولتها در ارتباط با مسائل امنیت عرضه و تأکید کمتر بر نگرانیهای زیستمحیطی است. سهم گاز طبیعی از حمل و نقل جهانی، شامل GTL و تولید برق از سوخت گاز به 7/11% در 2040 افزایش خواهد یافت، در حالیکه سهم سوختهای زیستی به 7% و سهم برق به 5/4% افزایش خواهد یافت. سوختهای زیستی در سناریوی رئالیستها در مقایسه با سناریوی لیبرالها با افزایش بیشتری روبرو خواهند شد زیرا که سوختهای زیستی سنتی (نسل اوّل) تا سال 2040 همچنان به ایفای سهم خود در کل مصرف ادامه خواهند داد، در حالیکه برق نیز از سهم بیشتری که در حمل و نقل راه آهن (ریلی) خواهد داشت بهرهمند خواهد شد.
گشایش مورد انتظار
در حال حاضر نقش گاز طبیعی بعنوان یک سوخت برای حمل و نقل محدود است. امّا بنظر میآید که کاربرد آن در بخشهای مختلف خودروها، کشتیرانی دریائی و احتمالاً بخش ریلی – یعنی بخشهائی که در آنها چگالی و یا جرم مخصوص انرژی (Density) سوخت از اهمیت کمتری برخوردار است – با افزایش قابل ملاحظهای روبرو شود (با توجه اینکه مخازن ذخیرهسازی مورد نیاز برای LNG و حتی CNG مهیاست).
گاز طبیعی همچنین در آینده به دلایل افزایش تعداد خودروها و قطارهائی که با برق کار میکنند و نیز به دلایل صرفهجویی در هزینهها و کارآیی حرارتی بهتر و ملاحظات زیست محیطی بعنوان یک سوخت مطلوب انتخابی از امتیاز بهرهمند است. امّا باید توجه داشت که نفوذ قابل توجه خودروهای برقی در بازار منوط به پیشرفت و بهبود فنآوری باطریها و کاهش هزینهها است و لکوموتیوهای برقی نیز احتمالاً با توسعه ریلهای مخصوص برای سرعت بالا سهم قابل توجهی از بازار را بدست خواهند آورد.
گاز مایع (LPG)
سوخت د یگری که میتواند از شدت مصرف نفت در حمل و نقل جادهای بکاهد سوخت LPG است که در حال حاضر 10 میلیون خودرو را در اروپا تغذیه میکند. بر طبق محاسبات مصرف این سوخت بجای سوخت دیزل و بنزین حداقل 5/3 میلیون تن CO2 را در سال کاهش میدهد.
در سال 2011، LPG بیش از 21 میلیون اتومبیل را در سطح جهان به حرکت درآورده است که نشان دهنده 60% افزایش نسبت به سال 2007 میباشد. با توجه به مزایای LPG از نظر محیط زیست، اغلب دولتهای کشورهای مختلف از جمله دولتهای اروپایی با تعیین چارچوب مقرراتی مناسب به رشد این سوخت کمک کرده و مصرف آن را ارتقاء دادهاند. با توجه به مقررات مطلوبی که در مورد ارتقاء مصرف این سوخت در اروپا وضع گردیده است پیشبین میشود تا سال 2020 به میزان 10% از ترکیب سوخت حمل ونقل جادهای را در اروپا تشکیل دهد. با توجه به اینکه LPG یکی از سوختهای موفق جانشین مواد سوختی نفتی بوده است در برخی از کشورهای اروپائی زیرساختهای لازم برای ارائه این سوخت ساخته شده و در حال توسعه است.
منابع تولید LPG سه گانه و بشرح زیر است:
1- در فرایند استخراج گاز طبیعی (گاز غیر همراه، شامل LNG)
2- از فرایند استخراج نفت (گازهای همراه)
3- محصولی که هنگام پالایش نفتخام بدست میآید
در حال حاضر 60% تولید LPG در جهان حاصل فعالیتهای بند 1و 2 است و تولید آن بمرور زمان از میادین گاز طبیعی سهم بیشتری را تشکیل میدهد. اگر چه این سوخت از نظر زیستمحیطی بر سایر سوختهای متکی به نفت مانند بنزین و گازوئیل ارجحیت دارد ولی از نظر اقتصادی از جذابیت چندانی در کشورهای غربی برخوردار نیست زیرا که نیاز به یارانه دارد که معمولاً بشکل معافیتهای مالیاتی از طرف دولتها اعمال میشود تا مصرفکنندگان بتوانند هزینهای که برای تبدیل اتومبیلهای خود برای استفاده از LPG متحمل میشوند را جبران کرده و برای مصرف این سوخت تشویق شوند. در مقایسه با بنزین، LPG دارای محتوی انرژی Energy Content))کمتر است، بنابراین مخزن سوخت باید بزرگتر از مخزن بنزین بوده و به علت اینکه مخزن تحت فشار میباشد سنگینتر خواهد بود و هزینههای خودروهای با سوختLPG بین 2000-1000 دلار گرانتر از خودروهای بنزینی میباشد. البته قیمت LPG در سطح جهانی تقریباً مشابه قیمت بنزین است (بدلیل حمایتهای دولت معمولاً بصورت معافیتهای مالیاتی). با این وصف انتظار میرود افزایش اتومبیلهایی که در کشورهائی مانند ترکیه، لهستان و کرهجنوبی با LPG تغذیه میشوند در آینده موجب افزایش مصرف این سوخت شود.
بازار جهانی LPG در تسلط چند کشور است و با رقابت و چالشهائی در رابطه با سوختهای دیگر مانند CNG و LNG روبرو است. برای موفقیت دراین رقابت، این سوخت به حمایتهای دولت بصورت معافیتهای مالیاتی و احداث زیر ساختهای کافی نیاز دارد. فقط در این صورت است که LPG میتواند از عهده چالشهای سختی که با آنها روبرو است برآید. موارد زیر در مورد این سوخت قابل توجه است.
1- کره جنوبی بزرگترین بازار سوخت LPGدر بخش حمل و نقل است اما این بازار شاهد کاهش تقاضا برای دومین سال متوالی در سال 2012 بود که از 2/4 میلیون تن در 2011 و 5/4 میلیون تن در سال 2010 به 1/4 میلیون تن در سال 2012 کاهش یافت که نشانه آن است که آینده رشد این سوخت در این بازار بسیار محدود شده است. تابحال رشد این سوخت در بازار کرهجنوبی مدیون حمایتهای دولت بوده است. به عنوان مثال در حالیکه این کشور 84 سنت در هر لیتر بر بنزین و 63 سنت در هر لیتر بر گازوئیل مالیات وضع کرده است، برای سوخت LPG فقط 28 سنت در هر لیتر مالیات وضع نموده است.
2- ترکیه نیز یکی دیگر از کشورهایی است که بازار LPG در آن در خور توجه است و بعد از کره جنوبی رتبه دوم را دارا است. در این کشور LPG 40% سهم ناوگان خودرو را داراست. در سال 2012 میزان تقاضا برای LPG به 7/2 میلون تن بالغ رشد که نسبت به سال 2011 (6/2 میلیون تن) 1 میلیون تن افزایش نشان میدهد. 72% از کل بازار LPG در ترکیه به بخش حمل و نقل اختصاص دارد.
در ایران نیز با توجه به افزایش مصرف بنزین، دولت در تصمیم جدیدی افزایش سهم گاز مایع LPG در سبد سوخت خودروهای ایرانی را در دستور کار قرار داده است و بنابراین یکی از مهمترین سیاستهای افزایش سهم LPG در سبد سوخت کشور رقابت با بنزین است. هم اکنون فقط 16 جایگاه عرضه LPG در ایران باقی مانده است.
LPG نسبت به گاز طبیعی برای ایران دارای مزیت است زیرا به دلیل مایع بودن این سوخت امکان صادرات آن به تمام نقاط جهان وجود دارد در حالیکه صادرات گاز طبیعی در حال حاضر تنها با خط لوله صورت میگیرد، با این وصف در قرارداد توسعه سه فاز 1و2و3 میدان گازی پارس جنوبی استحصال LPG از گاز تولیدی در برنامه توسعهای این سه فاز پیشبینی نشده است.
همانطور که شرح آن گذشت، LPG یکی از محصولات جانبی پالایشگاه گاز و نفتخام است که شامل پروپان، پروپیلن، بوتان و بووتیلن در نسبتهای مختلف است اما قسمت عمده LPG از پروپان و بوتان با نسبتی تقریباً مساوی ترکیب شده است. تولید LPG برای ایران که صاحب منابع بزرگ نفت و گاز است مقرون به صرفه است زیرا که علاوه بر وجود مشتریان در اتحادیه اروپا و آمریکا کشورهای شرق آسیا یکی از بزرگترین بازارهای مصرف LPG میباشند.
مقایسه سوختهای زیستی (Biofuels) با گاز در بخش حمل و نقل
اتحادیه اروپا در دستورالعملی تحت عنوان انرژیهای تجدیدپذیر براسل
(Brussels´ Renewable Energy Direction) رسیدن به هدف 10% استفاده از سوختهای تجدیدپذیر را تا سال 2020 برای بخش حمل و نقل تعیین نموده است. انتظار میرود علاوه بر گاز طبیعی و LNG، سوختهای زیستی یا Biofuels جانشین دیگری برای نفت در آینده باشند. این اثر جانشینی سوختهای زیستی اکنون عمدتاً با دستورالعملی که بیشتر دولتهای مصرف کننده OECD برای مخلوط کردن این نوع سوخت با سوختهای متکی به نفت صادر کردهاند و نیز سهمی که انتظار میرود سوختهای زیستی پیشرفته یا نسل دوم در جهت تحقق اهداف کاهش گازهای گلخانهای ایفا نمایند آغاز شده است. علاوه بر حمل و نقل جادهای، انتظار میرود بخشی از این سوختها در صنعت هوانوردی مورد استفاده هواپیماها قرار گیرد.
در آخرین گزارش IEA تحت عنوان چشمانداز جهانی انرژی که در سال جاری 2013 منتشر شده است گاز طبیعی در بین سوختهای فسیلی سریعترین رشد را برای پاسخگوئی به تقاضای جهانی انرژی تا سال 2035 خواهد داشت. رشد گاز طبیعی هم از نفت و هم از ذغالسنگ به مقدار قابل توجهی بیشتر خواهد بود و آهنگ رشد و توسعة آن فقط با افزایش روزافزون سهم انرژیهای تجدیدپذیر قابل مقایسه است که طبق برآوردIEA سال گذشته از یارانهای به مقدار بیش از 100 میلیارد دلار برخوردار شده است. بنابراین گاز از نظر رقابت اقتصادی ایفای نقشی حیاتی را آغاز کرده است که در آینده روند مهمی را تشکیل خواهد داد که تبعات درازمدتی را در بر خواهد داشت. برندة اصلی این تحولات آمریکا خواهد بود زیرا تولید و افزایش قابل توجه گاز ارزان Shale که منجر به کاهش قیمتهای برق خواهد شد این کشور را از نظر قیمتهای انرژی در بخش صنعت در مقایسه با ژاپن، چین و اروپا از مزیّت نسبی عظیم و قابل توجهی برخوردار میکند. ده سال پیش قیمتهای گاز ثابت بود و اختلاف چندانی بین قیمتها در مناطق مختلف OECD وجود نداشت امّا بعد از انقلاب گاز Shale اکنون شاهد اختلاف قیمت قابل ملاحظهای میان آمریکا با سایر مناطق جهان هستیم. در حال حاضر قیمتهای گاز در ژاپن پنج برابر قیمتها در آمریکاست و در اروپا نیز قیمتها سه برابر قیمتهای گاز در آمریکاست که این مسئله مهمّی برای اروپا و ژاپن میباشد. این اختلاف در قیمتها ممکن است کمی کاهش یابد اما در هر صورت انتظار میرود همچنان در سطح بالائی باقی بماند. این یک مسئله ساختاری است که برای این کشورها از نظر قابلیت رقابت با یکدیگر دارای تبعات جدی است.
IEA همچنین در آخرین گزارش سالانه میان مدت خود به استفاده از گاز در حمل و نقل جادهای پرداخته و با یادآوری اینکه مصرف گاز در بخش حمل و نقل جادهای اکنون 4/1% از تقاضای کل گاز را برای سال 2012 تشکیل داده است برآورد کرده است که تا سال 2018 این سهم به 5/2 % افزایش خواهد یافت و مصرف گاز تا آن زمان به حدود 50 میلیارد متر مکعب خواهد رسید که برابر با 4/9% تقاضای اضافی گاز خواهد بود.
IEA همچنین تأکید کرده است که بدلیل گاز فراوان از ذخائر Shale در آمریکا و سیاستهای سختتر زیست محیطی در چین، گاز نقش بیشتر و مهمتری را در کاهش رشد تقاضا برای نفت ایفا نموده بطوریکه انتظار میرود گاز به تنهائی بیش از مجموع خودروهای برقی و سوختهای زیستی(Biofuels) تقاضای نفت را کاهش دهد. بنابراین، اگرچه گاز از پیش سوخت عمدهای در تولید برق بوده است امّا در پنج سال آینده شاهد ظهور این سوخت بعنوان یک سوخت مهم برای بخش حمل و نقل خواهیم بود که دلیل عمده آن عرضة فراوان گاز و نگرانیهای ناشی از وابستگی به نفت و تا حدودی آلودگی هوا میباشد. زمانیکه موانع زیرساختی این سوخت حل شود، گاز طبیعی از توان بالقوه بزرگی از نظر مصرف انرژی تمیز در حمل ونقل وسایل سنگین که برقی کردن آنها امکانپذیر نیست برخوردار خواهد بود.
|
بیش از نیمی از کل بنزین مصرفی در آمریکا حاوی مقداری اتانول است (معمولاً 10% یا کمتر). مهمترین امتیازی که این نوع بنزین مخلوط شده با اتانول دارد این است که با اتومبیلها و زیرساختهای موجود (باک بنزین، پمپ بنزینهای فصلی و غیره) مطابقت دارد. تمام سازندگان خودرو در آمریکا که اتومبیل و کامیونهای سبک تولید میکنند به خریداران تضمین میدهند که اتومبیلهای تولیدی آنان با بنزین مخلوط تا 10 درصد اتانول (E10) سازگار بوده بدون مشکل کار میکند.
گاز طبیعی از پیش در آمریکای شمالی و بعضی کشورهای آسیائی که کنترل قیمت در آنها وجود دارد بعنوان یک انتخاب برای وسائل نقلیة سنگین (HDVS) مورد استفاده قرار گرفته است. اخیراً شورای ملی نفت آمریکا در یک گزارش این موضع را اتخاذ کرده است که اکنون این فرصت بوجود آمده است تا هم خودروهای سبک گازی و هم وسائل نقلیة سنگین گازی چه در سطح شخصی و چه در سطح ناوگانی، گاز طبیعی را بعنوان سوخت مطلوب و انتخابی مد نظر قرار دهند. در حال حاضر بسیاری از شرکتهای خدماتی حمل و نقل در آمریکا به سوخت گاز برای ناوگان ترابری سنگین خود رو آوردهاند.
در مورد زیرساختهای مورد نیاز نیز آمریکا و چین که دو کشور بزرگ مصرف کننده نفت هستند اکنون مشغول تهیه زیرساختهای لازم از جمله ایستگاههای سوختگیری هستند و بعضی از کمپانیهای آمریکائی در حال افزودن ایستگاههای سوختگیری گاز به ایستگاههای پمپ بنزین خود هستند و برخی دیگر در حال اضافه کردن کامیونهای با سوخت CNG به ناوگان خدماتی خود هستند.
گاز طبیعی همچنین بعنوان یک سوخت مطلوب برای دورة انتقالی حمل و نقل دریائی به یک صنعت کشتیرانی با انتشار کربن کمتر مورد توجه و استفاده است و دست اندرکاران مدیریت ریسک صنعت کشتیرانی پیشبینی میکنند که تا سال 2020 اکثریت صاحبان کشتیها، کشتیهائی را سفارش میدهند که قابلیت استفاده از سوخت دوگانه یعنی هم نفت و هم LNG را داشته باشند. دولت ژاپن نیز تا سال 2015 مشوق و یارانه برای توسعه کشتیهای اقیانوسپیما و بزرگ که با LNG تأمین سوخت میشوند را در نظر گرفته و آنرا در اولویت کاری خود قرار داده است.
اگرچه در حال حاضر لکوموتیوهای برقی و برقی- دیزلی، حمل و نقل ریلی جهان را در انحصار خود دارند، اما لکوموتیوهای گاز طبیعی از این خصوصیت بالقوه برخوردار هستند که درآینده سهم لکوموتیوهای برقی- دیزلی را از آنها گرفته و بخود اختصاص دهند. در حال حاضر حداقل دو کنسرسیوم آمریکائی در حال کار بر روی نمونههائی از موتورها برای لکوموتیوهائی هستند که با گاز طبیعی و مخازن LNG تأمین سوخت میشوند و در نظر دارند که چنین تجهیزاتی را تا 2015 تجاری نمایند.
امّا سوختهای زیستی نسل اول بدلیل اثری که بر روی مواد غذائی انسان دارند بعنوان یک انتخاب خوب محسوب نمیشوند به همین جهت اتحادیه اروپا اخیراً سرپوش و محدوده 5% را برای بهرهبرداری سوختی از محصولات زیستی که برای تولید غذا مورد استفاده قرار میگیرند تعیین کرده است (در حال حاضر سهم این محصولات غذائی در تولید سوخت در بازار اتحادیه اروپا 7/4% است) و این اتحادیه در نظر دارد که یارانههای پرداختی به سوختهای زیستی نسل اول را نیز بعد از 2020 بتدریج حذف نماید.
اگرچه سوختهای زیستی بطور گستردهای بعنوان یک تهدید در برابر سوختهای متّکی به نفت مطرح هستند و دولتها نیز در حال حاضر بزرگترین حمایت را از این سوختها بعمل میآورند، امّا نهایتاً گاز طبیعی میتواند تهدید مهمتری باشد. گاز طبیعی فشرده یا (CNG) و گاز طبیعی مایع (LNG) همین حالا نیز در آمریکا و بعضی از کشورهای آسیائی که کنترل قیمتی در آنها اعمال میشود در مقایسه با فرآوردههای نفتی مانند سوخت دیزل و بنزین از امتیاز قیمت مطلوبتر و بهتری برخوردار هستند، چنانچه انقلاب Shale Gas آمریکای شمالی در مناطق دیگر جهان مانند چین، آمریکای لاتین و اروپا تکرار شود، احتمال بالقوة قیمتهای پائینتر برای گاز طبیعی نسبت به نفت میتواند گسترش یابد.
در نتیجه در آینده کشورهای عضو OECD که نوعاً سختترین استانداردهای کارآئی انرژی را اعمال میکنند ممکن است از سوختهائی طرفداری کنند که از نظر هزینه اهداف سیاستگذاری آنان را پاسخگو باشد.
آمریکای شمالی منطقهای ثابت شده برای توسعه گاز غیرمتعارف است بطوریکه نتیجههای بدست آمده مؤید وجود این منابع عظیم بالقوه است. رئیس کمپانی نفتی Shell اعلام نموده است که طوفان یا انفجارShale از پیش ساختار و پویائی گاز جهانی را متأثر کرده است بطوریکه اکنون بیشتر صادرات LNG قطر که ابتدا برای مقصد آمریکا در نظر گرفته شده بود اکنون در جستجوی یافتن مقاصد دیگر در اروپا هستند در حالیکه صادرات LNG در ارتباط با بندر هنریهاب (Henry Hub) از آمریکا موجب شده است تا خریداران بویژه در آسیا بدنبال تغییری در روش قیمتگذاری سنتی گاز که وابسته به نفت بود برآیند. اخیراً چندین خریدار آسیائی قراردادهای خود را برای عرضههای آتی LNG آمریکا به جای ارتباط با کوکتل نفتخام ژاپن به قیمتهای Hub مرتبط کردهاند. در اروپا حجمهای گاز مرتبط به نفت از 58% کل عرضههای گاز در 2011 به 55% در 2012 کاهش یافته است و انتظار میرود تا 2014 روش قیمتگذاری قدیمی گاز که در ارتباط با قیمت نفت تعیین میشود “Oil-Indexed” بخش کمتر یا کوچکتری از عرضههای گاز اروپا را تشکیل دهد.
|
در عین حال سوختهای زیستی پیشرفته (نسل دوم) برای اینکه از نظر هزینه قابل قبول باشند و در سطح تجاری قابل دسترسی باشند باید بر موانع مهمّی که بر سر راه خود دارند فائق شوند. آژانس بینالمللی انرژی (IEA) قبل از 2030 هیچگونه شانسی برای این نوع سوختهای زیستی که بتوانند با سوختهای متکی به نفت از نظر هزینه رقابت کنند نمیبینند که این مسئله به این معناست که تا آن زمان دولتهای OECD با تمام مشکلاتی که از نظر کمبود نقدینگی دارند باید به دادن یارانه به این سوختها ادامه دهند و یا اینکه کمپانیهای نفتی ناچار میشوند بار هزینههای اضافی را به مصرف کنندگان تحمیل کنند. اگرچه همانطور که شرح آن گذشت در یک مقیاس کوچکتر در دهههای آتی، سوخت گاز به مایع (GTL) و ذغالسنگ به مایع (CTL) نیز بخشی از سهم سوختهای متکی به نفت را در بخش حمل و نقل از آن خود خواهند کرد.
بطوریکه شرح آن گذشت نمودارهای 2 و 3 تحت عنوان دو سناریوی مختلف انتظارات مربوط به مقادیر جانشینی هریک از سوختها را برای سوختهای متکی به نفت (دیزل و بنزین) ارائه میدهد. آنچه که بطور یقین میتوان اظهار داشت این است که حمل و نقل آینده شباهت چندانی به وضعیت کنونی نخواهد داشت و افزایش بهرهبرداری از سوختهای جانشین بطوریکه شرح آن گذشت مالاً تغییرات زیادی در سیستم حمل و نقل کنونی خواهد داد اگرچه تا دهههای آینده حداقل تا 2040 سوختهای متکی به نفت همچنان بیش از 70% سوخت قابل استفاده در بخش حمل و نقل را تشکیل خواهند داد. نمودار 4 سهم هریک از زیربخش حمل و نقل را در دو سناریوی لیبرال و رئالیست در سال 2040 در مقایسه با 2010 ارائه میکند.
نمودار 4 - سهم زیر بخشها از حمل و نقل جهان در 2010 ودر دو سناریوی لیبرال و رئالیست برای 2040
با این وصف موقعیت انحصاری سوختهای متکی به نفت در حمل و نقل که شامل خودروهای سبک و سنگین، هواپیماها، کشتیها و قطارها میشود در دهههای آینده بدلیل پیشرفتهائی که در فنآوری سوختهای جانشین نفت و اشاعه زیرساختهای سوختهای دیگر از جمله گاز صورت خواهد گرفت تضعیف خواهد شد.
منابع:
1- IEA Medium Term Gas Market Report
2- Energy Compass
3- IEA World Energy outlook- 2013
4- PIW
5- Petroleum Argus
6- Renewable Fuel Standards
Congressional Research Service
7- Mees
8- Platt’s Oil Gram News
*
مدیریت کل اوپک و روابط با مجامع انرژی
اداره مجمع بینالمللی انرژی
تهیه کننده: محمد خصالی
آذر 1392
http://www.mop.ir/portal/home/?event/37264/23784/32710/%D8%B3%D9%88%D8%AE%D8%AA%20%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86